والغوث والرحمة الواسعة
20 آذر 1395 توسط كبري تقي زاده
باز هم زمین خورده بودم.
صدایی میگفت: چند بار بایستی و به راه بیفتی و باز نقش زمین شوی؟
بارها عهد کرده ای و پیمان شکسته ای.
دیگر نگاهت نمی کند
دیگر تو را نمی خواهد.
پیش خود گفتم : آقای من مثل من و تو نیست.
او چون پیامبر دریای رحمت است
آقا پشیمانم.
آقا! از من دلگیر مباش.
بگو که بخشیدی
اللهم عجل لولیک الفرج